۱۳۹۶ مهر ۲۰, پنجشنبه

یک قاشق کتاب

من وسط شهر را دوست دارم، بخشی که در پنجاه سال گذشته مالکین و ساکنین خود را مانند لباس فراک عوض کرده است، لباسی که برای نخستین بار در جشن عروسی به تن می‌کنند، و بعدها آنرا تنگدستی می‌پوشد که با نوازندگی درآمدی برای خود دست و پا می‌کند، و آنگاه دیگری آن را به ارث می‌برد و سرانجام در یک حراجی به دست سمساری می‌افتد که با قیمتی مناسی به اشراف تهیدست شده‌ای به امانت می‌سپارد که در نهایت تعجب و تحیر به حضور وزیری دعوت می‌شوند که کشور متبوعش را بیهوده در اطلس جوانترین پسرشان جستجو می‌کنند. 
نان آن سالها
هاینریش بل
ترجمه دکتر محمد ظروفی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر